✍️ اباذر محبی عضو کانون وکلای دادگستری مرکز
برای کسانی که نگاشتههای راقم این سطور را دنبال میکنند، شاید این سوال پیش آمده باشد که چرا انتشار بخشهای بعدي مقاله *چه کسانی تیشه به ریشه کانون میزنند؟* ادامه نیافت؟!. راستش، بعد از انتشار قسمت اول، بعضی از دلسوزان صنفی که در حق اینجانب هم لطف و عنایتی دارند، با هدف پیشگیری از التهاب و دوقطبی شدن بیشتر فضای انتخابات جاری و جلوگیری از تخریب و ترور شخصیت بنده، توصیه کردند قلم در نیام گيرم؛ تا بلکه انتخابات پیشرو در فضایی آرام و با چالش کمتری برگزار گردد. اما، با رخدادهای بعدی، موجب شد تا فردی چون حقیر، که ارتقاء فرهنگ و اخلاق صنفی و پاسداری از استقلال وکالت دادگستری را رسالت خود میداند، ادامه سکوت، مجاز نباشد. از جمله، با رونق بازار تبلیغات و گرم شدن تنور انتخابات هیات مدیره، ائتلافها و اتحادهایی مختلفی شکل گرفت که هر کدام از موضع و منظر خاص خود به صحنه انتخابات وارد شدهاند. در این ميان اما، نگاه به سابقه بعضی از نامزدها و نامی که برای ائتلافهای خود برگزیدهاند، ضربالمثل معروفِ برعکس نهند نام زنگی کافور را به ذهن متبادر میسازد.
برخی از مدیران سابقی که کارنامهای پر و پیمان از تصمیمات و اقدامات ضداستقلالی کانون دارند، پرچم *مدافع استقلال کانون* برافراشتهاند، تا بار دیگر حواسها را به جاهای دیگری پرت کرده، با آدرس غلط دادن به افکارعمومی، فرصت اندیشیدن به چرایی رویکرد منجر به وضعیت فعلی کانون را از وکلا سلب کرده، با جلب آراء آنها و تکیه زدن بر کرسی قدرت کانون، این نهاد دیرپا را به همان مسیری ببرند که اوضاعش واضحتر از آن است که احتیاج به توضیح داشته باشد. غافل از اینکه، چه بخواهند یا نخواهند، *معجزهای* که باید رخ داده و در پرتو آن، طی دو سال اخیر ثابت شد که ریشه اصلی مشکلات کانون وکلا در داخل این خانه صنفی، نه در بیرون است.
آنهایی که در گذشته تحت لوای دفاع از استقلال کانون، بیش از دیگران رگ گردن متورم میکردند، در دو سال اخیر کارهایی کردند که برای هر ناظر صنفی منصف جای تردید و انکار در آسیبزایی آنها باقی نگذاشت. مدیرانی که با طغیان و سرکشی در مقابل مقررات موضوعه، درگیری با قوه قضائیه را به اوج رسانده، کانون را تا لبه پرتگاه بردند و حتی خود را در معرض تعقيب کیفری قرار دادند؛ بعد از استقرار هیات مدیره دوره ۳۲، با این ادعا که مدیران جدید آمدهاند تا زمینه ادغام کانون در نهاد موازی را فراهم کنند، با سخنرانی در سالن جلالی نایینی گفتند: فقط چهار ماه صبر کنید تا شاهد این اتفاق باشید. اما، امروزه و بعد از حدود دو سال از آن تاریخ، نه تنها خبری از ادغام نیست؛ بلکه بالاترین مقامات قضایی و سیاسی بر استقلال کانون وکلا تاکید ورزیدند، تا ثابت شود که آنها نمیتوانند، یا نمیخواهند واقعیت موجود را درک کنند. بخشی از آییننامهای که آنها با جنگ و دعوا نتوانستند جلو اجرایش را بگیرند، اصلاح شد و دهها آثار و برکت دیگری که شرح همگی در این مقال نمیگنجد. آنهایی که کانون وکلا را ملک طلق خود میدانستند؛ در دو سال اخیر، کارهایی کردند که نشان داد کمترین تعلق خاطری به صنف و استقلال کانون ندارند؛ به حدی که یکی از وابستگانشان هم میگوید؛ کانون وکلا و استقلال آن جزو آخرین اولویت آنها است!. ناظران بیطرفی که عملکرد این افراد را در این دوسال اخیر زیر نظر داشتهاند، اذعان میکنند که شعار دفاع از استقلال کانون در نزد برخی از آنها، صرفا مصرف انتخاباتی دارد، تا افکارعمومی را در جهت اهداف خود به بازی بگیرند. وگرنه؛ کسی که اندک تعلق خاطری به صنف داشته باشد، هرگز نمیپذیرد که بخاطر یک دستمال قیصریه را به آتش بکشد و برای از دست دادن ریاست بر کانون، به جان آن و مدیرانش افتاده بگوید: *نمیگذاریم موفق شوید و هر روز از گوشهای برایتان بحرانآفرینی میکنیم!*؛.
فردی که در ادعای دفاع از استقلال کانون صادق باشد، هرگز از وقایعی مانند: هتک و توهین به جایگاه ریاست کانون (در اختیار هرکس که باشد)، اخلال در امور کارآموزان، تنش و التهاب جلسات هیأت مدیره، عدم برگزاری جشن استقلال سال ۱۴۰۱، انداختن گاز اشکآور در ساختمان کانون و… خوشحال نیست، چه رسد به اینکه خودش، مستقیم و غیرمستقیم مسبب آنها باشد!. آنهایی که با اتخاذ رویکرد تقابلی، کانون وکلا را در مقابل قوه قضائیه قرار دادند و با استنکاف از اجرای مقررات موضوعه، از یک طرف؛ به تعبير آن استاد محترم دانشگاه، مرزهای حقوق اداری و علم مدیریت را جابجا کردند؛ و از طرف دیگر، پایههای استقلال این نهاد دیرپا را متزلزل کرده، تا لبه پرتگاه و ادغام در نهاد موازی پیش بردهاند؛ امروزه حق ندارند دایه مهربانتر از مادر شوند و خود را مدافع استقلال بنامند.
آنهایی که وقتی دستشان از مدیریت بر کانون مرکز کوتاه شد، سلطه بر اسکودا را وجهه همت خود قرار دادند و علیرغم آگاهی از موقعیت نامطلوب خود نزد مقامات قوه قضائیه، در دو مرحله برای ریاست آن نامزد شدند، تا پای قوه قضائیه را به آنجا هم باز کنند، نمیتوانند داعیهدار دفاع از استقلال کانون باشند. امروزه حنای آنهایی که با ضربات مهلک خود کمر اسکودا را بگونهای شکستهاند که به سادگی راست نمیشود، برای وکلای دادگستری رنگی ندارد.
در این دوره از انتخابات کانون مرکز، برخی از این افراد دوباره عزم جان کانون وکلا کرده، با شعار *مدافع استقلال* به صحنه آمدهاند تا با سوءاستفاده از مشغله کاری و گرفتاری روزمره وکلایی که فرصت بررسی سابقه آنها را ندارند، بار دیگر با رای آنها به نان و نوایی برسند. غافل از اینکه؛ به برکت فضای مجازی و همان معجزهای که مذکور افتاد، وکلای عضو کانون مرکز با مشاهده آثار و برکات تعامل و همکاری با قوه قضائیه، امروزه شاهد حفظ استقلال و تاکید بالاترین مقامات قضایی و سیاسی کشور بر ضرورت استقلال کانون وکلا، تلطیف بیسابقه فضای ارتباطی با قوه قضائیه، اصلاح بخشی از آییننامه مصوب ۱۴۰۰ و خدماتی به وکلا و خانه صنفی آنها هستیم؛ که برگزاری انتخابات الکترونیکی، ایجاد پست معاونت پارلمانی در کانون مرکز، سامانه ابلاغ الکترونیکی کانون و…، فقط بخش کوچکی از آنهاست.
نگارنده این سطور بعنوان یک فعال صنفی و کسی که حتی در زمان مدیریت مخالفان خود، نجیبانه در جهت دفاع از استقلال کانون با آنها همکاری کرده (که نامه سرگشاده سال ۱۳۸۸ به رئیس وقت قوه قضائیه، تنها یکی از دهها نمونه آن است)؛ این وجیزه را نوشته است، تا اولا؛ با تنویر افکارعمومی و شفافسازی فضای انتخابات، دین خود به همکارانی که فرصت بررسی آثار متفاوت رویکرد تقابلی و تعاملی را ندارند، ادا کرده باشد. ثانیا؛ اگر فردا روز، در اثر اشتباه دوباره رایدهندگان، سکان هدایت کانون بدست کسانی افتاد که کانون وکلا و اسکودا را به این روز نشانده و رویکرد تقابلی آنها، بازهم استقلال کانون را به مخاطره انداختند، در پیشگاه وجدان خود و تاریخ شرمنده نباشم.
*و ما علینا الأ البلاغ* والسلام علی من اتبع الهدی.
تهران ۱۴۰۳/۷/۱۷